جدول جو
جدول جو

معنی استخوان بندی - جستجوی لغت در جدول جو

استخوان بندی
اسکلت
تصویری از استخوان بندی
تصویر استخوان بندی
فرهنگ واژه فارسی سره
استخوان بندی
مجموع استخوانهای یک فرد جانور مجموع استخوانهای بر هم نهاده یک حیوان اسکلت
فرهنگ لغت هوشیار
استخوان بندی
((~. بَ))
اسکلت، کالبد
تصویری از استخوان بندی
تصویر استخوان بندی
فرهنگ فارسی معین
استخوان بندی
مجموع استخوان هایی که در بدن یک جاندار به یکدیگر متصل شده و به وسیلۀ انقباض و انبساط عضلات به حرکت درمی آید، اسکلت، شالوده، بنیاد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استخوان بند
تصویر استخوان بند
شکسته بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استخوان رند
تصویر استخوان رند
استخوان خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استخوان بری
تصویر استخوان بری
عمل بریدن استخوان، تهیه لا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استخوان رند
تصویر استخوان رند
استخوان خوار، برای مثال فغان از حرص مشتی استخوان رند / همه سگ سیرتان زشت پیوند (عطار۱ - ۲۱۰)، کنایه از هما
فرهنگ فارسی عمید